صراط

انسان ها چه قدر ساده با جابجایی یک نقطه از خدا ، جدا می شوند

صراط

انسان ها چه قدر ساده با جابجایی یک نقطه از خدا ، جدا می شوند

مرا ببخش آقا

بسی پادشاهی کنم در گدایی چوباشم گدای گدایان زهرا

چه شبها که زهرا دعا کرده تا ما همه شیعه گردیم و بی تاب مولا

غلامی این خانواده دلیل و مرادِ خدا بوده از خلقتِ ما

مسیرت مشخص، امیرت مشخص ،مکن دل دل ای دل بزن دل به دریا

که دنیا به خسران عقبی نیرزد به دوری ز اولاد زهرا نمی ارزد

و این زندگانیِ فانی ،جوانی ،خوشی های امروز و اینجا

به افسوس بسیار فردا نمی ارزد

اگر عاشقانه هوادار یاری، اگر مخلصانه گرفتار یاری

اگر آبرو میگذاری به پایش،یقیناً یقیناً خریدارِ یاری

بگو چند جمعه گذشتی ز خوابت؟چه اندازه در ندبه ها زارِ یاری؟

به شانه کشیدی غم سینه اش را و یا چون بقیه تو سربارِ یاری

اگر یک نفر را به او وصل کردی،برای سپاهش تو سردارِ یاری

 به گریه شبی را سحر کردی یا نه؟چه مقدار بی تاب و بیمار یاری؟

دل آشفته بودن دلیل کمی نیست،اگر بی قراری بدان یارِ یاری

و پایان این بی قراری بهشت است

بهشتی که سر خوش ز دیدار یاری.....

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد